کد خبر: 260304209981
اقتصادتولید و بازرگانیسلامت و رفاهصنعت و معدن

صدای صنعت، پژواک سکوت

سکینه مهرائی

ما ماشین‌آلات را به حرکت درآوردیم، خطوط تولید را راه انداختیم و فناوری را پرورش دادیم. اما وقتی حرف از حمایت می‌شود، فقط صدای خودمان را می‌شنویم که از دیوارهای بی‌توجهی برمی‌گردد. اینجا، در سرزمینی که می‌تواند، یک سؤال بی‌جواب مانده است: چرا پیشرفت ما در سکوت ناکامی‌ها گم می‌شود؟

به گزارش عصراقتصاد، برگزاری نمایشگاه‌ها همیشه این شائبه را تداعی می‌کند که قرار است رونق اقتصادی و پیشرفت صنعتی را لمس کنیم و از ارتقای کیفی در حوزه‌های مرتبط لذت ببریم. اما بازدیدم از نمایشگاه ایران‌هلث، صرفا یک رویداد نبود؛ فوران امید بود برای شهروندی مثل من که دغدغه وطن دارد.

سالن‌هایی پر از نمونه‌هایی از ابتکار و خلاقیت پیش رویم صف کشیده بود. پا به پا غرفه‌ها را گز کردم و با هر پرسش، تکه‌ای از غرور ملی در دلم نشست، گویی قریب به ۸۰ درصد تجهیزات پزشکی این مرز و بوم، ساخته دست همین نخبگان است. همان‌ها که اکنون نمایشگاه را پاتوق رونمایی محصولات‌شان کرده‌اند و نشان می‌دهند: ما مانده‌ایم تا ایران را بسازیم و نامش را فریاد بزنیم.

گشتی که زدم، امیدی تازه به رگ‌هایم دوید. خوشبختانه پیشرفت‌های خوبی داشته‌ایم. می‌توان بی‌اغراق گفت که حالا می‌توان بر مشکلات، حداقل در این یک مورد، غلبه کرد. نوید رسیدن به توسعه واقعی در همین یک زمینه، جان تازه‌ای به من بخشید؛ صنعت دارو و پزشکی، از میان صدها صنعت زمین‌خورده، به سلامت بیرون آمده است.

همین طور که سالن‌ها را پشت سر می‌گذاشتم و غرفه‌ها را می‌پاییدم، هر بار با خودم زمزمه می‌کردم: اگر این‌همه پیشرفت کرده‌ایم، پس چرا حال بیمارستان‌هایمان خوب نیست؟ چرا بیماران و همراهان همچنان دغدغه دارو و تجهیزات دارند؟ یاد آمبولانس‌های فرسوده‌ای افتادم که در همین چهار سال اخیر بارها مجبور به استفاده از آنها شدم؛ ماجراهایی شبیه فیلم‌های کمدی، جدا شدن دستگاه اکسیژن، پرت شدن بیمار، تکان‌های شدید و خاطراتی که هنوز با تردد میان مردم می‌شنوم. پرسشی که همچنان در ذهنم سنگینی می‌کند: چرا؟

در نجواهایم با خود گفتم یا سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان ما بی‌پشتوانه‌اند، یا حمایت در کار نیست. تولید کنند اما واردات مشکل دارد، صادرات لاینحل مانده و با این تورم بالای ۴۰ درصدی، استانداردها را چه کسی به سرانجام می‌رساند؟

در همین اندیشه‌ها فرو رفته بودم. حتی اگر بخش دولتی حمایت کند، اوضاع اقتصادی مناسبی ندارد و بانک‌ها هم حال خوشی ندارند. بخش خصوصی هم هنوز تعریف نشده و سهم حقیقی‌اش در چرخه اقتصاد مبهم است؛ این یعنی مشکل عمیق‌تر از آن است که با یک اقدام رفع شود.

پیشرفت‌های چشمگیر در صنعت دارو و تجهیزات پزشکی ایران، نویدبخش آینده‌ای روشن است؛ اما این دستاوردها در سایه مشکلات ساختاری، کمبود حمایت‌های اساسی و بی‌اعتمادی عمومی به تولید داخلی، به جای شکوفایی، به کودی برای رکود و فرار مغزها تبدیل شده است

در خاطرم صحبت‌های اهل غرفه‌ها زنده شد. اگر فرض کنیم مافیا و رانت سر راه نیست، ما مردم هم بی‌تقصیر نیستیم. بعضی‌هایمان باور نداریم، به تولید داخلی اعتماد نمی‌کنیم، ترجیح‌مان همچنان کالای خارجی است؛ حتی اگر قاچاق باشد. به قول یکی از غرفه‌داران: ما غریب‌پرستیم! این، دردناک‌ترین حقیقت است.

غمگین شدم، ما واقعا اینطور هستیم؟ غریب‌پرست و حتی گاهی آشناکش؟ چرا مردم اعتماد نمی‌کنند؟ این بی‌اعتنایی به تولید داخلی از کجا آب می‌خورد؟ چرا ما برد را برای بیگانه می‌خواهیم و باخت را برای هموطن؟ مگر ملت ما یک خانواده نیست؟

شاید جواب را بدانم، شاید هم نه؛ اما می‌دانم که مانعی سنگین بر سر راه است که همه می‌شناسیم، اما کمتر کسی می‌تواند برش دارد. نمایشگاه در حوزه لوازم خانگی و مواد غذایی هم همین قصه بود؛ ظرفیت بالا و ظرف بی‌حد و اندازه. صنعت خاموش می‌شود و نخبگان، ابداعات خود را به سرزمین‌های دیگر می‌برند.

صنعت آن صدای ناتوانی است که مهار تولید از دستش خارج شده؛ باید صدای چکش و پیشرفت و تجهیز باشد، اما رها شده است. حالا که به در خروجی نمایشگاه رسیده‌ام، فقط یک جمله در ذهنم طنین‌انداز است: «از ماست که بر ماست.»

خطابم به دولتمردان نیست که شانسی به امیدشان نیست! خطابم با مردم است. بیاییم به خودمان ایمان بیاوریم. ایران‌ساز و خلاق بوده و هست. اگر یاری نکنیم و حمایت نداشته باشیم، راهی جز فنا نداریم. ایرانی باشیم و از صنایع ایرانی، از هنر تا دارو، حمایت کنیم.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا