«عصراقتصاد» گزارش می دهد؛ درگیری طایفه ای تراژدی قرن بیستم در ایران
مهناز برخورداری- از دیرباز قبیله و قوم گرایی میان ما ایرانیان رواج داشته است و بخشی از فرهنگ غنی ما ایرانیان بوده و می باشد.
قوم گرایی هم میتواند فرصت باشد و هم تهدید ،بستگی به این دارد که ما از چه منظری به دسته بندی های قومی انسان ها نگاه کنیم.
دلایل چندی برای قوم ،قبیله یا طایفه گرایی میان انسان ها ذکر شده: برخی ها نیاز انسان اولیه را به حامی در مقابل مخاطرات طبیعی و تجاوز سایر انسان ها را دلیل می دانند، بعضی ها تشکیل خانواده و نیاز جنسی را دلیل می دانند، برخی ها همکاری چند نفر را برای بدست آوردن شکار و … دلیل می دانند،برخی ها و…. .
دلیل واقعی قبیله و قوم گرایی هرچه که باشد،امروزه با ایجاد نگاه مثبت و فرصت انگارانه به آن،میتوان این پدیده را در راستای هدف خلقت به کار گرفت.
متاسفانه آنچه از قوم ، قبیله و طایفه گرایی به فرزندانمان یاد داده ایم،خشونت نهفته در آن است،اگر خاطرات گذشتگان را از زبان بزرگترها بشنویم،کمتر نکته ی مثبتی را میتوان از قبیله و طایفه گرایی ،در بیان آنها استخراج کرد.
متاسفانه در برخی قوم و طایفه ها،بزرگترها برای جوانان و نوجوانان “الگوسازی”منفی می کنند،مدام نسل گذشته را برتر از نسل جدید طایفه می دانند و وقتی جوانان دلایل برتری گذشتگان را از آنها میپرسند، همه اش را در یک کلمه میشود خلاصه کرد’”خشونت”.
جوانانی که دوست دارند مورد توجه طایفه و قوم خود قرار بگیرند، بدنبال پیگیری “ارزش”های تثبیت شده ی طایفه هستند و متاسفانه ارزش های مورد پذیرش بیشتر طوایف ،ابعاد منفی گسترده ای دارند که استعداد و نیروهای جوانان ما را هدر میدهند،ارزشهایی مانند:جنگجویی،تفنگچی بودن و… .
متاسفانه موج جدید طایفه گرایی ها در خوزستان در چند سال اخیر،آسیب های اجتماعی،روحی و روانی،اقتصادی،از هم پاشیدگی خانواده ها،تلفات زیاد،اتلاف وقت و نیروی طوایف را در پی داشته است.
درگیریهای طایفهای در استان خوزستان از دیرباز رواج داشته است. اکثر این درگیریها به خاطر «مزاحمتهای ناموسی، چراندن گوسفندان یک طایفه در زمینهای آن یکی طایفه، اختلاف بر سر زمینهای کشاورزی و…» رخ میدهد و منجر به خون و خونریزی میشود.
حدود دو هفته است که دو طایفه در شهرستان «دشت آزادگان»؛ مرکز شهر سوسنگرد در استان خوزستان، با هم درگیر هستند. در این درگیری تاکنون سه نفر کشته و چندین نفر نیز مجروح شدند.
یکی از شیخهای طایفه در مورد این درگیری میگوید: «درگیری به خاطر رابطه یک زن ۵۰ ساله با یک مرد ۲۸ ساله رخ داده است.»
این درحالی است که «جواد مراونه»، فرمانده انتظامی دشت آزادگان در مورد این خبر واکنش نشان داد، اما علت درگیری را اعلام نکرد و گفت: «در پی وقوع یک فقره درگیری مسلحانه طایفهای در شهرستان دشت آزادگان که منجر به قتل دو نفر و مجروح شدن دو نفر دیگر شد، موضوع به صورت ویژه در دستورکار ماموران پلیس این فرماندهی قرار گرفت.
ماموران ۱۴ نفر از عاملان تیراندازی را شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی در چندین عملیات منسجم آنها را در مخفیگاهشان دستگیر کردند
در بازرسی از مخفیگاه متهمان چهار قبضه سلاح شکاری کشف و چهار دستگاه موتوسیکلت توقیف شد. متهمان نیز پس از تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی شدند.» به گفته یک منبع آگاه؛ این درگیری طایفهای به خاطر فرار یک زن و مرد رخ داده است.
تا به حال چهار نفر در این درگیریها کشته و چندین نفر هم مصدوم شدند. بعد از این ماجرا و به فاصله دو، سه روز یک درگیری ناموسی دیگر هم اتفاق افتاده که تعداد کشتههای این درگیری هم پنج، شش نفر اعلام شده است.
همچنین روابط عمومی نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی دشت آزادگان در بیانیهای از نیروی انتظامی، ریشسفیدان و شیوخ قبیله درخواست کرد که جهت برداشت محصولات کشاورزی به درگیریها خاتمه دهند و بر همین اساس اعلام کرد: «با توجه به اختلاف و درگیری بین دو طایفه در شهرستان دشت آزادگان که منجر به کشته شدن تعدادی از جوانان شده از بزرگان و افرادی که میتوانند در این درگیری وساطت کنند، میخواهیم هر چه زودتر به درگیری خاتمه تا ضمن جلوگیری از تلف شدن محصول به دلیل تاخیر در برداشت از سوءاستفادههای احتمالی افراد مغرض و انتساب آن به عشیره مقابل اقدام مساعد را انجام دهند.»
یکی از بزرگان طایفه درباره این درگیری که از دو هفته پیش شروع شده میگوید: «این درگیری به دلیل مزاحمتهای ناموسی رخ داده است.
ماجرا هم این بوده که زنی به همراه مردی جوانتر از خودش فرار میکند. هر دو آنها ازدواج کرده بودند و بچه هم داشتند. خانه پدری این زن در شهرستان سوسنگرد است و این خانم در راه سوسنگرد با این جوان آشنا میشود.
مدتها با هم در ارتباط بودند تا اینکه برادر شوهر این زن متوجه پیامهای فردی ناشناس به گوشی این خانم میشود و قضیه را به شوهر و خانواده این زن اطلاع میدهد.
خانوادهها برای تقاضای عطوه (درخواست زمان جهت برطرف کردن درگیریها) اقدام میکنند، اما خانواده پسر که دخترشان با او در ارتباط بوده، بیاعتنا به موضوع و زمان تعیین شده اقدامی نمیکند.
وقتی زمانشان به پایان میرسد، خانواده و طایفه این زن به سمت روستای طایفه مردی که با او در رابطه بوده با اسلحه حمله میکنند. اینجا طوایف معتقدند؛ مردی که باعث شده زن فرار کند مقصر است و باید دیه یا پولی پرداخت کند که این موضوع حل شود تا خونی ریخته نشود، اما هیچ کدام از این کارها صورت نگرفت و تا به حال چهار نفر در این درگیریهای طایفهای کشته شدند.
ما از اقوام دور یکی از این طوایف در اهواز هستیم. دو شب پیش به سمت خانههای ما شلیک کردند. فعلا ما زنان را به منطقه دیگری فرستادیم تا در امان باشند.
همین چند روز پیش وقتی برای کاری به بانک رفته بودم، متوجه شدم یک ماشین دنبال من است و شروع کرد به سمت من تیراندازی. من هم با عجله از کوچه و خیابانهای فرعی فرار کردم.»
یکی از شیوخ قبیله نیز در مورد این حادثه میگوید: «درگیری به خاطر رابطه یک زن ۵۰ ساله با یک مرد ۲۸ ساله رخ داده است. خانههای این دو نفر بیش از ۱۰۰ کیلومتر با هم فاصله دارد، ولی، چون خانه پدری این زن سوسنگرد است در یک قهوهخانه با این مرد جوان آشنا میشود.
صاحب قهوهخانه خود همین مرد است. وقتی با هم آشنا میشوند، تصمیم میگیرند که با هم زندگی کنند. حتی یکی، دو هفته این زن در خانهای که این پسر برایش اجاره کرده بود، زندگی میکرد تا اینکه شوهر و خانواده این زن به آگاهی میروند و شکایتی تنظیم میکنند.
آگاهی هم از طریق سیمکارت و پیگیریهای تماسهای این دو نفر ردشان را میزند و زن را پیدا میکند. هر دو نفر فعلا بازداشت هستند، اما درگیریهای طایفهای ادامه دارد و بیش از سه نفر تا به حال کشته شدند.
هیچ سازمانی هم به این درگیریها اهمیت نمیدهد. فرمانده سابق سوسنگرد شخصی بود که طوایف از او حساب میبردند و جرات نمیکردند با اسلحه به سمت کسی شلیک کنند. درگیریهای طایفهای هم افزایش پیدا کرده است.»
او در ادامه توضیح میدهد: «بارها به تهران آمدم. در تهران اگر زن و مرد با هم ارتباط داشته باشند بین دو خانواده درگیری رخ نمیدهد. اینجا از این اتفاقات کمتر است، ولی، چون آشکار میشود برخی فکر میکنند این مسائل زیادتر است. امیدواریم دستگاه قضا هر چه سریعتر برای خاتمه این درگیری اقدام کند.»
یکی از فعالان اجتماعی اهواز درباره علت درگیریهای طایفهای در خوزستان میگوید: «درگیریهای طایفهای در خوزستان علتهای زیادی دارد. یکی از این عوامل، بیکاری جوانان است.
همچنین گسترش حاشیهنشینی و بیعدالتی اجتماعی یکی دیگر از این عوامل است. توجه نداشتن به حاشیهنشینی در دولتهای متعاقب موجب عدم فرهنگسازی میشود.
در خوزستان به علت جنگ و طرحهای ملی، عدم توجه به روستاها و بیکاری اکثریت ساکنان حاشیههای آن، شهرها فاقد امکانات خدماتی رفاهی، فرهنگی، آموزشی و بهداشتی هستند. وقتی آموزشهای لازم برای فرهنگسازی صورت نمیگیرد، جوانان دچار تناقضهای فرهنگی میشوند و نابهنجاریهای اجتماعی زیاد میشود و مصرف مواد مخدر نیز مزید بر علت است.
یکی دیگر از عوامل درگیریهای طایفهای افزایش سلاح گرم در استان خوزستان است، آنهم به دلیل اینکه خوزستان در مجاورت کشور عراق قرار دارد و به راحتی سلاح گرم وارد خوزستان میشود.»
به گفته این فعال اجتماعی؛ نبود موسسه فرهنگی و قانونی برای حل مشکلات مردم و ضعف قانون باعث میشود فرد در نظام قبیلهای اقدام به احقاق حقوق خود کند و این موضوع نیز هرج و مرج ایجاد میکند.