جواب سوال ها جز شرمندگی است؟

سکینه مهرائی؛ روزنامه نگار
جهش سه برابری نرخ خوراک پتروشیمی ها در دی ماه گذشته و ناترازی انرژی که اواخر سال قبل منجر به قطعی گاز برای ۱۲ پتروشیمی شد دلایل روشنی از به بن بست رسیدن رشد ۸ درصدی که مورد تاکید بزرگان است.
به رغم تلاش های بی وقفه مدیران برای ارتقای کیفیت محصولات و رشد تولید آنها و بر خلاف ادعاهای بیهوده و تهی از واقعیت، صنعت پتروشیمی نفسش بند آمده است؛ بطوری که با ادامه این سیاست ها حتی شاهد زمینگیر شدن شان هم خواهیم بود.
در روزهای اخیر خبر سفر رئیس جمهور آمریکا به خاورمیانه و دیدار او از روسای کشورهای همسایه که با قراردادهای چند صد میلیارد دلاری توام بود ، بر آن شدیم تا به جهت ژئوپلتیک مقایسه ای گذرا بین ایران و آن کشورها داشته باشیم.
به جهت منابع انسانی و منابع طبیعی، از لحاظ برخورداری از فناوری و تکنولوژی به دلیل قدمت و پیشینگی در پیشرفتها و حتی به جهت وسعت و حدود و ثغور جغرافیا، تنوع آب و هوایی و تاریخ نه تنها چیزی کم نداریم که بسیار افزون هم هستیم اما چه روی داده که امروز همین کشورهای کوچک گوی سبقت در معاملات کلان و پیشرفت های روز افزون را از ما ربوده اند؟ تنها دلیل این تزلزل سیاسی و اقتصادی، بی توجهی به سیاست های جغرافیایی و پیشینه تاریخی است که جایگاه ایران را با حرکات تحریک آمیز از سوی کشورهای منطقه با سرکردگی امریکا به خطر انداخته است.
تنها ۹۰ میلیارد دلار قرارداد نفتی با اماراتی که در مقایسه با خوزستان ایران هیچ به حساب می آمد، تلنگری بود برای همه ما!
برای نفت ما که حتی دستش برای خودش هم کوتاه است تجهیزات فرسوده توان استخراج ندارند، پارس جنوبی برای قطر هدیه ای ناقابل از سمت حوزه شمالی خلیج فارس بود. خیلی شیک ما قراردادها را فسخ کردیم و جریمه اش را دادیم و آنها هم منفعت شان را بردند.
کماکان همگی میدانیم که چرا ما به این روزهای سخت گرفتار شدیم. انقلاب جنگ تحریم های پی در پی از سویی خود زنی و خود شکنی از سوی دیگر نه تنها ما را در امور مادی فلج کرد که در کمرنگ و بی رمق کردن هویت مان نیز اثر گذاشت. هر روز مطالبات ما اندک تر و دم دستی تر شدند دیگر برای توسعه کسی حتی شعار هم نمی دهد همین که نان را به خانه ببرند تا دستشان خالی نباشد کافی است.
از شما چه پنهان این روزها که با قطعی برق مواجه ایم نان هم گاهی در دستمان پیدا نمی شود چند روز پیش خمیر برخی نانوایان به علت قطعی برق خراب شده بود و آنها با عصبانیت خمیر هارا به دکل های برق پرتاب کرده بودند.
با این اوصاف پرسش های زیادی نسل امروز از ما داشته و دارند اما واقعیت این است که هر زمان را باید اهل همان زمان تعریف کنند تا از کاستی ها و دارایی هایش قصه هایی روایت شود.
امروز نسل نو می پرسند نفت و گاز ما کجاست؟ آب و برق ما چه شده؟ و نگارنده نزدیکترین نفر و بی دردسرترین کسی است که مورد مواخذه نسل امروز قرار گرفته است.
ولی آیا به عنوان تنی از مردم مگر در سیاست گذاری های کشور دخیل بوده ام؟ تنها اختیار من شرکت در انتخاباتی بود که به امید بهبود وضعیت هر دفعه با دقت به مناظرات منتخبین گوش دهم ، بیشتر از آن من عهده دار میز و مسئولیتی نیست که بخواهم پاسخگو باشم.
ما چه از دنیا می خواستیم که دنیا با ما سر ناسازگاری گذاشت؟ بعد از جنگ هم زمان با دولت سازندگی و سرمایه گذاری های خارجی برای آبادانی کشور جنگ زده بابا برقی مدام در صدا و سیما نهیب می زد *مصرف بی رویه کار خیلی بدیه* و همزمان فرهنگ بهینگی مصرف انرژی ترویج می شد.بعد از مدتی حتی بابا برقی هم به مطالبات خود پایان داد. چرا؟
از میان اتفاقات چند دهه اخیر به راحتی می توان فهمید که علت غیبت تبلیغات ضد مصرف گرایی در حوزه انرژی چیزی جز اختلافات درونی میان سیاستگذاران نبوده است.
همین دهه نود بود که تیم مذاکره کننده دو سال زمان صرف کردند تا اقدامات مهمی را انجام دهند اما باز شیطنت های مدعیان عدالت مانع شد تا نیم رجال کشور هم نتوانند قراردادی محکم منعقد کنند مگر نه آنکه باید نمایندگان خود را حمایت می کردیم تا قوی و قدرتمند سنگ صلابت ما را به سینه بکوبند؟چگونه است که اکنون با کمتر از آن معاهده هم می توانید سکوت کنید؟
نسل امروز علت سکوت ما را می پرسد چه بگوییم ؟ بگوئیم که برای این مرزو بوم، مرگ برادران و پسران و دخترانمان را در همان حوالی مرز ها به نظاره نشستیم که تو در امنیت باشی ؟ یا در رفاه و بهروزی زنددگی کنی؟ بگوییم عزت را بر کول خود کشان کشان تا در دروازه های شهر آوردیم و در هر کوی و برزن نامش را منقوش کردیم اما از دستمان سر خورد و در برج و باروی منافقان جای گرفت؟
هر روز با پنهان کاری ها آرزوهای ما را کوچکتر کردند گاز نداشتند مازوت سوزاندند وقتی گفتیم هوا الوده شده و نفس مان تنگ، گفتند مازوتی در کار نیست و کتمان کردند مازوت تمام شد منت گذاشتند که به خاطر ریه شما ، ما صنایع را نیمه تعطیل کردیم.
دیگر دم خروس از زیر قبا بیرون زد و گفتند ناترازی انرژی داریم آی مردم مقصر شمایید آمار درست کردند و دادند تا با سند محکوم مان کنند چنانکه حالا علاوه بر بار شرمندگی که به نسل جدید داریم بار شرمندگی به کارفرماها هم داریم انگار ما مانع رزق و روزی انها شده ایم.
بعد از آن اتهاماتی که به من نوعی ازتبار مردم زدند حالا وزیر و نماینده داد میزند که بله مگه قبلا برق قطع نمی شد ببینید بیشتر از دو ساعت قطعی برق نداریم! و دامن خود را منزه از عیوب می دارند.
راستی چرا ما نتوانستیم تعاملات مالی با تمام دنیا داشته باشیم ؟ به زعم نسل نو ما کجای کار را اشتباه نرفتیم بلکه تمام راه را اشتباه گز کردیم تا به برهوتی از بحرانها رسیدیم .
خوب است بدانیم که ما تنها مصرف کننده دنیا در انرژی نیستیم کشور هایی که مصرفشان بیشتر از ماست هم وجود دارند اما انها در توسعه نیز دستی طویل اتخاذ کردند همین عربستان که بیشتر سرزمینش صحراست را ببینید به کجا می رود وچقدر به آرزوهای ملتش لباس واقعیت می پوشاند! هر عقل سلیمی میداند تبدیل بیابان و کویر به جنگل و سر سبزی بسیار سخت تر است ار خشکاندن دریاچه هاست این اگر معجزه آن دیار نیست چی میتواند باشد؟
سرزمینی که مهد تمدن، دارای فصول مختلف و انواع محصولات کشاورزی است، کشوی که منابع زیر زمینی آن را در رتبه های اول و دومی دنیا قرار داده بود امروز وارد کننده گاز می شود این دست امور دیگر نابلدی و سوئ مدیریت نیست دشمنی محض است.
و در نهایت ایرانی که به هر جهت در منطقه سرآمد بود امروز باید مورد تمسخر قرار بگیرد . و چنان دست و پایش را ببندند که کشورهایی که حتی روزگاری درحد رقیب هم نبودند فخر بفروشند و سبقت بگیرند .
کسی از پیشرفت انها ناخرسند نیست انچه مورد نارضایتی است همین کفران نعمتی است که در درون نظام دینی بدل به اتشی شده است و دودش تر و خشک را می سوزاند.