کد خبر: 240304209762
فناوری اطلاعات و ارتباطات

عصر تیم‌های کوچک و مدل‌های بزرگ، چالشی برای ساختار شهرها و دولت‌ها

فواد شیرانی

طی ماه‌های اخیر، نشانه‌هایی روشن از تحولی عمیق در الگوی کسب‌وکارهای دیجیتال پدیدار شده است؛ تحولی که شاید بی‌سروصدا در حال شکل‌گیری باشد اما بی‌تردید پیامدهای آن بلندمدت و ریشه‌ای خواهد بود.

جدیدترین گزارش‌ها از دره سیلیکون نشان می‌دهد استارتاپ‌هایی با ارزش‌های میلیارددلاری، با تیم‌هایی کوچک‌تر از یک کافه معمولی فعالیت می‌کنند. به‌عنوان نمونه، شرکت Midjourney با کمتر از ۵۰ نفر نیرو، ارزشی بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار دارد و Adept با ۲۵ نفر به جایگاه یک یونیکورن رسیده است. در مورد Safe Superintelligence  نیز ترکیب ۱۰ متخصص و یک مدل بزرگ زبانی، ارزشی ۵ میلیارد دلاری خلق کرده است؛ آن هم در غیاب هرگونه دفتر فیزیکی یا ساختار سنتی.

آنچه این داده‌ها را به یک روند جدی و قابل تأمل تبدیل می‌کند، نه صرفاً ارزش مالی این شرکت‌ها، بلکه تغییر عمیق در منطق بهره‌وری است. در حالی‌که سال‌ها مزیت مقیاس (economy of scale) بر پایه افزایش منابع انسانی و مالی عمل می‌کرد، اکنون نوعی «مزیت تراکم فکری» جای آن را گرفته است. شرکت‌هایی که با تکیه بر هوش مصنوعی، به‌ویژه مدل‌های مولد، بخش عمده‌ای از فرایندهای فکری، تولیدی و عملیاتی را از انسان به الگوریتم واگذار کرده‌اند، حالا توانسته‌اند بهره‌وری‌ای خلق کنند که پیش از این تنها با ساختارهای عظیم قابل تصور بود.

این تحولات در ظاهر متعلق به جهان فناوری هستند، اما در لایه‌های پنهان‌تر خود، پرسش‌های بنیادی درباره ماهیت شهر، کار، دولت و حکمرانی به میان می‌کشند. شهرها که همواره بر مبنای تمرکز منابع انسانی، زیرساخت‌های فیزیکی و تعاملات سازمانی شکل گرفته‌اند، حالا با واقعیتی جدید مواجه‌اند: نیروی کار دیگر الزاماً در ساختمان‌ها جمع نمی‌شود، دفتر مرکزی مزیت محسوب نمی‌شود و ارزش‌آفرینی لزوماً به حضور فیزیکی وابسته نیست. در چنین شرایطی، مفهوم “اقتصاد شهری” باید بازتعریف شود.

شهرهای آینده باید به جای آن‌که صرفاً مراکز تجمع باشند، به بسترهایی برای تجربه، خلاقیت و خلق ارزش دیجیتال تبدیل شوند. دیگر کارکرد شهر تنها فراهم‌سازی آب، برق، مترو و فضای اداری نیست؛ بلکه سرعت اینترنت، امنیت داده، دسترسی به APIهای حاکمیتی و زیرساخت ابری از جمله مهم‌ترین ملزومات رقابت‌پذیری شهری محسوب می‌شوند. اگر در گذشته شهرداری‌ها با ساخت بزرگراه و مترو توسعه را ممکن می‌کردند، امروز این نقش با ایجاد دیتاسنتر، فضای ابری محلی و حمایت از هویت دیجیتال آغاز می‌شود.

تحولات اخیر همچنین دولت‌ها و ساختارهای حکمرانی را به چالش کشیده‌اند. در بسیاری از نهادهای دولتی و شهرداری‌ها، هزاران نفر در حال انجام وظایفی هستند که با اتکا به مدل‌های هوشمند، می‌توانند با هزینه‌ای بسیار کمتر و خطای بسیار پایین‌تر انجام شوند.

در چنین وضعیتی، ادامه‌ی اداره‌ی امور بر اساس ساختارهای فربه و بروکراسی‌های کند، نه تنها ناکارآمد که از منظر اقتصادی نیز غیرقابل توجیه است. از سوی دیگر، شهروندان نیز به‌طور فزاینده‌ای انتظار دارند دولت‌ها، درست مانند پلتفرم‌ها، پاسخ‌گو، هوشمند و شخصی‌سازی‌شده باشند.

نمونه‌هایی واقعی از کشورها و شهرهایی که این مسیر را آغاز کرده‌اند، نشان می‌دهد که این روند نه تنها ممکن، بلکه در صورت بی‌توجهی، منجر به شکاف‌های رقابتی گسترده خواهد شد. استونی با ایجاد کامل‌ترین دولت دیجیتال جهان، بیش از ۹۹٪ خدمات عمومی خود را به‌شکل آنلاین ارائه می‌دهد.

سنگاپور با طراحی یکپارچه‌سازی داده‌های شهری و زیرساخت هوش مصنوعی، مشارکت شهروندی را به سطحی جدید رسانده است. تل‌آویو نیز با تراکم بالای استارتاپ‌های هوش مصنوعی و تمرکز بر GovTech، الگوی موفقی از حکمرانی ترکیبی انسان-ماشین ارائه داده است.

در مواجهه با این دگرگونی، ضرورت بازنگری در طراحی مدل‌های سیاست‌گذاری شهری بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود. شهر کارآفرین مفهومی است که بر پایه مشارکت توزیع‌شده، حکمرانی داده‌محور و زیرساخت‌های دیجیتال بنا شده است. در این مدل، حاکمیت به‌جای تصدی‌گری، نقش پلتفرم‌ساز را ایفا می‌کند و شهر به جای نهادهای اداری، بر اکوسیستم‌های مشارکتی و چابک تکیه دارد.

تغییر از ((ساختارهای سنگین)) به ((مدل‌های چابک)) نه یک روند کوتاه‌مدت یا مد زودگذر، بلکه بیانگر تغییری پارادایمی در فلسفه‌ی سازمان، شهر و دولت است. اگر سیاست‌گذاران و تصمیم‌سازان این دگرگونی را صرفاً به‌عنوان یک فناوری جدید ببینند و نه به‌مثابه یک چارچوب جدید برای بازنگری در ماهیت کار، مشارکت و حکمرانی، خطر آن است که شهرها و کشورها به حاشیه اقتصاد جهانی رانده شوند.

امروز، فرصت آن است که به‌جای مقاومت در برابر موج تغییر، بر آن سوار شویم. نه با اغراق در همه‌گیری هوش مصنوعی، و نه با توهم جانشینی کامل انسان، بلکه با درک دقیق از ظرفیت‌های جدید و بازآفرینی سیاست‌گذاری و حکمرانی بر اساس نیازهای جهان در حال تولد.

عصر اقتصاد
دکمه بازگشت به بالا