محمود زارعی
پژوهشگر اقتصادی
توافق همکاری راهبردی ایران و چین در حالی به امضای وزاری خارجه دو کشور رسید که به زعم کارشناسان و اندیشمندان، موازنه قدرت جهانی در همه جنبهها در حال تغییر است و ما با انتقال قدرت به سمت شرق آسیا مواجهایم. از سوی دیگر، همکاری اقتصادی ایران و چین در موقعیت فعلی جنگ اقتصادی آمریکا با چین اهمیت استراتژیک دارد.
از منظر اقتصادی، آمریکا نسبت به چین در موضع ضعف قرار گرفته است، این کشور حدود ۷۴.۳میلیارد دلار کالا به چین صادر و حدود ۲۹۶.۸میلیارد دلار کالا از این کشور وارد میکند. جدا از رقابت تجاری و کسری تجاری آمریکا نسبت به چین، رقابت جدی میان دو کشور بر سرحوزههای تکنولوژیک نظیر روباتیک، هوش مصنوعی و شبکه موبایلی نسل پنجم وجود دارد و چین به سرعت در حال سبقت گرفتن از این کشور است. علاوه بر رقابت و جنگ تجاری آمریکا و چین، افزایش خرید نفت از ایران در چند ماه اخیر علی رغم استمرار تحریمهای آمریکا نشاندهنده عزم جدی پکن برای ایجاد امنیت در سبد انرژی خود و همکاری مستمر با ایران است.
بیشک حوزه انرژی یکی از محوریترین موضوعات توافق بلند مدت ایران با چین است؛ زیرا رشد شتابان اقتصادی چین نیارمند حفظ امنیت انرژی است از سوی دیگر اقتصادی ایران هم در کوران تحریمهای غرب نیازمند فضایی جدید برای رشد و شکوفایی است. علاوه بر لزوم حفظ بازار فروش نفت ایران، سرمایهگذاری برای توسعه زنجیره ارزش نفت و گاز که یکی از موضوعات کلیدی در این توافق است، احداث پتروپالایشگاه، سرمایهگذاری در بهسازی پالایشگاههای فعلی کشور، اجرایی شدن قراردادهای قبلی توسعه زنجیره ارزش بین دو کشور، انتقال دانش فنی صنایع پتروشیمی و توسعه سریع میدانهای مشترک تنها بخشی از فرصتهای توافق راهبردی همکاری بلندمدت دو کشور برای ایران است.
به عنوان نمونه در حوزه میدانهای مشترک نفت و گاز ایران با کشورهای همسایه، اکنون سالانه بیش از ۵۰ میلیارد دلار عدمالنفع به علت برداشت مازاد طرف مقابل به ایران تحمیل میشود. از بیست و هشت میدان مشترک نفتی و گازی ایران با هفت کشور همسایه، ایران در مجموع تنها در پانزده میدان مشترک درحال فعالیت است. بر اساس گزارشهای معتبر بینالمللی، کشورهای عربستان، قطر و امارات در میدانهای مشترک خود با ایران به حفاری افقی به منظور افزایش تولید از ایـن میدانها اقـدام و در مواردی تا بیش از دوازده کیلومتر با حفاری افقی چندلایـهای در میدانهای مزبـور پـیش رفتهاند که نتیجه آن عقب افتادگی تولید نفت ایران در این میدانهای از شرکاست. برای نمونه تولید ایران از میدان مشترک فروزان (مرجان) ۳۵هزار بشکه در روز و تولید عربستان از آن میدان ۲۷۰هزار بشکه در روز (حدود ۸برابـر) است.
تولیـد نفت خام قطر از لایه نفتی پـارس جنـوبی نیز حـدود ۳۰۰هـزار بشـکه در روز است.؛ در حالی که ایران پس از سالها در سال ۱۳۹۶موفق به تولید تنها ۳۰هزار بشکه نفت از این لایه مشترک نفتی شده است. تولید نفت خام ایران از میدان مشترک نصـرت (فـاتح) حدود ۱۵۰۰بشکه در روز است؛ در حالی که تولید امارات از این میدان مشترک نفتـی۸۰ هزار بشکه در روز (بیش از ۵۳برابر) است. عربستان و کویت کنسرسیومی بـرای توسعه میدان نفتی و گازی آرش تشکیل داده و یک چاه اکتشافی در آن منطقه نیز حفر کردهاند. عـراق در نظر دارد تولید میدان نفتی عظیم مجنون را از ۲۴۰هزار بشکه فعلـی بـه ۴۵۰هـزار بشکه در روز افزایش دهد.
در میدانهای گازی فرزاد A و B (مشترک بین ایران و عربستان) عربستان سالانه ۲.۵میلیارد فوت معکب برداشت دارد و در ۳سال گذشته ۳۰میلیارد دلار درآمد داشته است؛ در حالی که در اواخر دولت دهم ۲دستگاه حفاری در این میدان فعال بودن که به دستور زنگنه فعالیت آنها متوقف شده است. در صورت شروع به کار مجدد حفاری در این میدانها سه سال طول خواهد کشید که ایران به تولید عربستان برسد و این یعنی درآمد ۳۰میلیارد دلاری مجدد عربستان از این میدان مشترک.
بنابراین یکی از حوزههای مهمی که در توافقنامههای آتی بین ایران و چین باید مورد توجه قرار گیرد، میدانهای مشترک کشور است. حفظ منافع و ثروت ملی کشور در میادین مشترک نفت و گاز نیازمند توسعه سریع زیرساختهای برداشت و احداث صنایع تبدیلی و تکمیل زنجیره ارزش است، فرصتی که توافق راهبردی ایران و چین میتواند آن را در اختیار کشور بگذارد.