ما دیگر نماینده نداریم
دوسه جلسه آخر ماهانه انجمن را نیامد و دوستان گفتند مریض احوال است.
علی آقای بهشتی جوان رعنای اصفهانی سال های دهه ۵۰ و حال و روزی نگران کننده دارد. در ۱۰ روز اخیر صحبت عیادتش بود ، اما من که نمیخواستم باور کنم، فکر میکردم علی اصفهونی حق ندارد برود.
تعبیر علی اصفهونی را دکتر فرشاد مومنی برایش بکار می برد و بعضی وقتا هم می گفت “علی آقای نماینده” چون دانشکده ما دو رشته اقتصاد و علوم سیاسی داشت و فرشاد همیشه در کرکری خونی های بین اصحاب این دورشته میگفت:علی آقا نماینده ماست.
علی می خندید و به شوخی قیافه نماینده اقتصادی ها را می گرفت با دوستان شوخی میکرد.
او فقط خاطرات دوران دانشجویی من نبود، بعد ازانقلاب در وزارت بازرگانی، در شهرداری ، در تامین اجتماعی ، در نفت و در همین جلسات ماهیانه ، با سادگی و تواضع، انسانی شیرین و دلنشین برایم بود.
او سادگی و صمیمیت را نه فقط برای دوستان ، حتی برای زیر دستان و کارگران هم بکار می بست تا جایی که یک از دوستان به او می گفت اینقدر با زیر دستان صمیمی نباش قدرت را نمی دانند و به اصطلاح سوء استفاده می کنند، اما جنس علی آقا با تکبر و خود بزرگ بینی جور نبود.
“علی آقای نماینده “با اینکه در حوزه هایی مانند اقتصاد بهداشت و اقتصاد انرژی از سرآمدان عالم و محقق و با تجربه بود ، در هیچ جایی فخر علمش را هم نفروخت و بیش از آن بگوید تلاش می کرد بپرسد و بشنود و بیاموزد.
اما از پریروز ما اقتصادی ها دیگر نماینده نداریم . به برادر بزرگوارش از باب سر سلامتی گفتم:بی شیله پیله ترین و صادق ترین اصفهانی عالم از دستمان رفت!
مازان