
مسعود شریعت زاده؛ مدیر مسئول
مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان، در شرایطی برگزار میشود که جهان شاهد تشکیل بلوکهای جدید ژئوپلیتیکی با محوریت چین و آمریکاست.
این نشست، آزمونی برای سنجش ظرفیت دو طرف در عبور از گرداب بدبینی تاریخی است. از یک سو، تهران با اتکا به تجربه تلخ خروج یکجانبه آمریکا از برجام، خواهان «ضمانتهای عملی» مانند کاهش تحریمهاست.
از سوی دیگر، واشنگتن با تمرکز بر محدودسازی برنامه موشکی و هستهای ایران، به دنبال بازتعریف نظم امنیتی خاورمیانه است. عمان، به عنوان میانجی بیطرف، بار دیگر نقش پل ارتباطی نامرئی را ایفا میکند.
اما سناریوهای محتمل پس از مذاکرات چه خواهد بود و تاثیر ان بر اقتصاد کشور چیست؟
سناریوی خوشبینانه
در این سناریو گشایش نسبی و کاهش تنشها رخ خواهد داد که می تواند آثار زیر را در پی داشته باشد:
– تحریمزدایی تدریجی: لغو تحریمهای بخشهایی مانند صنعت دارو و تجهیزات پزشکی به عنوان «نشانه حسن نیت»
– احیای مبادلات انرژی: چنانکه افزایش صادرات نفت ایران به چین به بالای ۱.۸ میلیون بشکه در روز (رکورد بیسابقه مطابق دادههای ورتکسا) رخ داده است
– تثبیت بازارهای داخلی: کاهش نوسان دلار و طلا با شکلگیری امیدواری به توافق آتی
– واکنش منطقهای: تقویت همکاری با عمان و قطر به عنوان کاتالیزورهای دیپلماسی انرژی
سناریوی بدبینانه
در این سناریو تشدید بحران و بازگشت به میدان رویارویی قابل تصور است که البته توجه و همکاری با چین و دیپلماسی با سایر کشورها از جمله اروپا قابل تقویت است. با این حال آثار مستقیم ان را می توان به ترتیب زیر برشمرد:
– فعالسازی مکانیسم ماشه: اتحادیه اروپا ممکن است تا ژوئن ۲۰۲۴ تحریمهای شناور را فعال کند با این حال از آنجایی که امریکا اروپا را در جریان مذاکرات قرار نداده میی توان از این شکاف استفاده کرد.
– تنشهای نظامی نامتقارن: افزایش خطر درگیری نیابتی در یمن یا عراق به بهانه حمایت از گروههای مقاومت
– فرار سرمایهگذاری خارجی: خروج شرکتهای چینی از پروژههای کلان مانند راهآهن ایران-افغانستان به دلیل فشار آمریکا
– شوک ارزی: بازگشت نرخ دلار و طلا بر مدار صعودی در صورت شکست مذاکرات و کم محلی بیشتر به بازار بورس
ایران در تقاطع ائتلافهای جهانی
اما بد نیست بدانید ایران با موقعیت ژئوپلیتیکی خود در چهارراه ائتلاف های جهانی قرار دارد که می تواند با توافق با سرعت زیاد و بدون توافق با حرکت بسیار کند و حتی نمادین گام های دیپلماسی خود را بردارد. برخی از آنها به شرح زیر است:
اتحاد شرقی: تقویت همکاری با پکن و مسکو در پروژههایی مانند کریدور شمال-جنوب و توسعه بندر چابهار
– بلوک غربی: کاهش امکان تعامل با اروپا به دلیل همسویی بروکسل با واشنگتن در پرونده هستهای
– بازی قدرت در خلیج فارس: رقابت ایران با اسرائیل و عربستان برای جلب حمایت آمریکا در معادلات انرژی
– دیپلماسی هوشمند: بهرهگیری از اختلافات درون غربی (مانند تمایل آلمان به حفظ روابط اقتصادی با ایران)
بنا به آنچه گفته شد پیامدهای اقتصادی این مذاکره دقیقا بین طوفان و آرامش قرار دارد. که بر اساس پیش بینی کارشناسان می توان پیش بینی های اولیه را به تریب زیر برشمرد:
الف) در صورت موفقیت مذاکرات
– بورس: جهش ۳۰ درصدی شاخص کل با ورود نقدینگی به بخشهای پتروشیمی و فناوری
– ارز: تثبیت نرخ دلار در محدوده ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان با افزایش درآمدهای ارزی
– تجارت خارجی: رشد ۲۵ درصدی صادرات غیرنفتی تا پایان ۱۴۰۴ با بازگشت به بازارهای اروپایی
– فناوری: جذب سرمایه چینی در حوزههای هوش مصنوعی و بلاک چین تحت توافقنامههای دوجانبه
ب) در صورت شکست مذاکرات
– تورم افسارگسیخته: احتمال رسیدن نرخ تورم به مرز ۶۰ درصد با تشدید تحریمهای مالی
– رانتی شدن بیشتر اقتصاد و وابستگی بیشتر به درآمدهای نفتی غیررسمی با تخفیف ۳۰ درصدی به خریداران چینی
– فرسایش زیرساختها: کاهش ۱۵ درصدی تولید فولاد و آلومینیوم به دلیل محدودیت در واردات قطعات
– بحران اجتماعی: افزایش نرخ بیکاری به ۱۴ درصد با تعلیق پروژههای عمرانی
آینده در ترازوی دیپلماسی
بنا به آنچه گفته آمد، مذاکرات عمان در حقیقت آینه تمامنمای توازن قوای جهانی است. از یک طرف، کاهش ۸۰ درصدی تجارت چین و آمریکا (پیشبینی سازمان تجارت جهانی) فرصتهای جدیدی برای ایران ایجاد میکند.
از سوی دیگر، هشدار محمدجواد لاریجانی درباره «تشدید فشارها در حین مذاکرات» نشان میدهد واشنگتن به دنبال کسب امتیاز بدون هزینه است لذا موفقیت این مذاکرات منوط به دو عامل است: که یکی توانایی ایران در تبدیل تهدید بلوکبندی جهانی به فرصت اتصال به زنجیرههای نوین و دیگری تمایل واقعی آمریکا به جایگزینی دیپلماسی تعاملی به جای تفنگ تحریم است.
لذا آینده اقتصاد ایران در گروی انتخاب استراتژیای است که همزمان سه محور « تعامل هوشمندانه با قدرتهای شرقی بدون قطع رابطه با غرب» ، « تحول دیجیتال برای کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی» و « دیپلماسی عمومی برای جلب حمایت افکار بینالمللی».
همچنین بازارهای اقتصادی ایران باید بدانند که رقص دیپلماتیک تهران و واشنگتن در عمان، تنها نخستین قدم در مسیری طولانی است؛ مسیری که پایان آن نه در میز مذاکرات، که در میدان عمل اقتصاد و ژئوپلیتیک رقم خواهد خورد.