کارآفرینی سیاسی، ضرورتی برای تحقق مدیریت مطلوب شهری ( بخش پایانی)
مریم پاکچهر/ پژوهشگر معاونت سیاستگذاری و حکمرانی شهری مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران
در بخش نخست به اهمیت و سبقه خطمشیگذاری به عنوان دشوارترین مسئولیت، برای تامین مصلحت و خواست عموم و رفع موانع رشد و توسعه جوامع اشاره شد.
در ادامه به تعریف کارآفرینی سیاسی پرداختیم و گفتیم که کارآفرینی سیاسی با پشتوانه نظریههای تغییر سیاست میتواند در کمک به مدیریت شهری در مراحل خاصی از فرایند سیاستگذاری و تدوین برنامههای میان مدت توسعه شهری، عمل کند و مهمترین خاصیت و مزیت آن این است که تصمیمات شهری را هرچه بیشتر از فعالیتی سیاسی به فعالیتی خردگرا سوق دهد.
همچنین به مراحل نقشآفرینی کارآفرینی سیاسی در مدیریت شهری و ارتقای کیفیت زندگی مردم محلات با مشارکت همه کنشگران محلی اشاره شد که می تواند نتایج شگرفی برای آن متصور شد که مهمترین آن به زعم نگارنده، افزایش سرمایه اجتماعی و اعتماد سیاسی مردم است. در ادامه بقیه مقاله را می خوانید:
خردگرا کردن فرایند سیاستگذاری در واقعیت با مشکلاتی روبرو میشود که ناگزیر کارآفرینی سیاسی را به سمت نظریههای تعدیل شده تغییر سیاست سوق میدهد. یکی از این مدلها، مدل سیاستگذاری تعادل نقطهای است. در این روش سیاستگذاران تلاش دارند با بهبودیهای جزئی بدون ایجاد تغییرات عمده در ساختارهای موجود، در روشها و هنجارهای جاری به دنبال اقناع مدیران شهری در اثرگذاری و خلق تغییرات نو و بنیادین باشند. از مزیتهای این روش اجتناب از تصمیمات هیجانی و یکباره و عمل در چارچوب ترتیبات نهادی موجود است.
برخلاف باور رایج نوآوری لزوما نفیکننده روشهای پیشین نیست و با تغییرات کوچک (که اغلب هم در موضوع مالیات و بودجه اتفاق میافتد) در راستای بهبود و اصلاح فرایندها به دنبال اثربخشی اهداف و راهبردها است. اصطلاح “پاس دادن مشعل” بهترین تعبیر برای اقدامات پلهای کارآفرینی سیاسی است؛ هر اقدام با تکیه بر اقدامات قبلی رقم میخورد و تغییرات جزئی جدیدی را محقق میکند.
سیاستهای حمایت از حقوق کودکان (یکی از گروههای بیصدای شهری) یک نمونه از کارآفرینی سیاسی است که گام به گام در طول زمان از ارتقا خدمات اجتماعی در شهر مانند تجهیز فضاهای عمومی به اتاق مادر و کودک (دهه ۸۰ شمسی) به مصوبه شهر دوستدار کودک (سال ۱۴۰۰) رخ داده است. آنچه مسلم است پیشنیاز این اقدامات پلهای، همچنان درک صحیح از قواعد و هنجارهای موجود و فرصتهای پیشآمده است.
امروزه پیچیدگی شهرها لزوم تغییر و تحولات در سیاستها و خطمشیها را بیش از هر زمان دیگری نمایان کرده است چرا که رکود و تعطیلی سیاست بیش از هر زمان دیگری باعث انحطاط جامعه و از دست رفتن اعتماد سیاسی شهروندان میشود. قطعا رویکردی لازم است تا برهم زننده وضعیت موجود و منادی تغییرات و بهبود امور شهری باشد.
فعالیتهایی که مدلهای تحلیل یا تصمیم قطعی را تضعیف و یا تقویت کند و با ارائه راهکارهای سیاسی و استفاده از فرصتهای موجود در ساختار سیاسی و منابع در دسترس، تعادل موجود را برهمزنند. کارآفرینی به صورت فردی و یا رویهای تلاشی متعهدانه است که به خلق ارزش منجر میشود و حیات تازهای به سازمان یا جوامع میبخشد. مدیریت شهری تهران نیز در دو دهه اخیر با آگاهی از نیاز به دمیدن جریان و روح تازه، سعی بر آن داشته تا با برداشتی از رویکرد عملگرایی، سیاستهای خود را به نحوی اثربخش نموده تا پاسخگوی نیاز شهروندان باشد.
شهروندانی که روزبهروز آگاهتر میشوند و توقعات بالاتر و بیشتری از متولی امور شهری خود دارند. بنابراین با همه آنچه گفته شد به نظر میرسد در مقطع حاضر مدیریت شهری تهران برای اثربخشی و کارآمدی بیشتر سیاستها و اهداف راهبردی خود در انطباق با ماموریتهای ذاتی سازمان علاوه بر عملگرایی به نوآوری و نوجویی در مرحله اجرای خطمشیگذاری شهری (قبل ازمرحله عمل و ارزیابی نتیجه) -باتوجه به ماهیت پویا و در حال تغییر و تحول امور شهری- نیاز دارد.
در این راستا پیشنهاد میشود پنج نوع کارآفرینی سیاسی در درون و برون سازمان به شرح زیر با توجه به شش حوزه ماموریتی شهرداری در سطح اقدامات بلند مدت و یا کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد:
• کارآفرینی سازمانی که با اصلاح و بهبود فرایندها مطرح است. همانطور که مشخص است کلانشهر تهران متولی واحد و مدیریت یکپارچه ندارد و نهادهای دولتی بسیاری موازی با مدیریت شهری تهران دارای شرح وظایف و ماموریتهای شهری هستند. بنابراین هماهنگی با نهادهای اجرایی و مقررهگذاری برای جلوگیری از تضییع حقوق و منافع شهروندان ضروری و ناگزیر است.
• کارآفرینی اکتسابی که از کسب توانایی فناوریهای جدید و بهروز جهانی به دست میآید. با مدیریت هوشمند درسیستمها و خدمات شهری صرفهجوییهای بسیار حاصل میشود. علاوهبراین فنآوری اطلاعات به عنوان عمدهترین محور تحول و توسعه در جهان منظور شده و نقش کلیدی فنآوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات درعرصه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را نمیتوان نادیده گرفت.
• کارآفرینی اکتشافی که از پایشهای درونی و برونی و کشف فرصتها همراه است. این نوع کارآفرینی رابطه مستقیمی با شناخت وضعیت موجود شهر و سازمان و نقاط ضعف و قوت آنها دارد. بدیهی است بدون شناخت و درک دقیق چالشها و مشکلات، فرصتها به منصه ظهور نمیرسند.
• کارآفرینی رشد-محور که با ایجاد و ارتقا جایگاه واحدهای توسعه و تحقیق شهری و توانمندسازی آنها با جذب و حفظ نیروهای متخصص همراه است.
• کارآفرینی ابتکاری. کارآفرینی اکثر مواقع مبتنی بر شخص و ویژگیهای رهبر یا مدیر هر سازمان است. مدیران شهری میتوانند در طیفی از انگیزه شخصی تا نیاز اجتماعی با تکیه بر تخصص و تجربه، نقش کارآفرینان سیاسی را داشته باشند. آنها به عنوان افرادی توصیف میشوند که منابع خود (از جمله زمان، انرژی و اعتبار) را در جهت پیگیری تغییرات سیاستی سرمایهگذاری میکنند. آنها اغلب با ابتکار عمل، توانایی درک مشکلات و ایجاد ائتلاف، توانایی جلب توجه کنشگران هر موضوع و ایجاد تغییرات در سیاستهای عمومی و شهری را دارند.