کاش میدانستند میدانیم
قالیباف: «امروز کسانی که در دهکهای پایین هستند از دنیا میروند، ولی صاحبخانه نمیشوند. امروز ۵۰ درصد درآمد مردم مستقیماً برای اجاره مسکن هزینه میشود و در کلانشهرها ۷۰ درصد است.»
راضیه حسینی
امروز هم مثل دیروز و پریروز و پسپریروز باز مسئولان فقط مسئول اعلام شرایط مردم شدهاند. یکطوری اعلام میکنند که انگار ما نمیدانیم چه مشکلاتی داریم. مدام توهم میزنیم که در بورلی هیلز زندگی میکنیم و هر روز یادمان میرود لامبورگینیمان را کجا پارک کردهایم. بعد که مسئولان اعلام وضعیت میکنند، تازه با واقعیت مواجه میشویم!
هر بار مسئولان دور هم جمع میشوند، خودشان به خودشان اعلام میکنند که مردم در وضعیت بدی هستند، بعد یکی از خودشان میگوید این وضع غیرقابلقبول است، یکی دیگر تأیید میکند. تعدادی عصبانی میشوند و برخی از کوره درمیروند.
ما هم معذب میشویم که نکند مقصریم؟ نکند کاری کردیم که نباید؟ مثلاً باید سعی میکردیم راههای تبدیلشدن به دستهای پشت پرده را یاد بگیریم. آنقدر بزرگ شویم که وامهای میلیاردی بدون بازپرداخت بگیریم. طوری قوی شویم که دکل نفتی را یکدستی بلند کنیم و با آن گلیاپوچ بازی کنیم. یا لااقل تبدیل به سلطان و مافیای چیزی شویم. باید میتوانستیم مثل آبخوردن اختلاس کنیم و بعد نهتنها خانه که ویلاهای لاکچری در مناطق مختلف ایران و حتی دنیا بخریم.
ما مردم بیعرضهای هستیم. حتی نمیتوانیم مسئولان را راضی کنیم. اگر هر کداممان چند تا خانه و ماشین داشتیم الان آنها مجبور نبودند مدام آمار بدهند که چند درصدمان بیچارهتر از چند درصد دیگرمان هستیم، که چند نفرمان نمیتوانیم خانه و ماشین بخریم.
نمیدانیم شاید هم ما مقصر نیستیم. ژنمان ایراد دارد. شاید اصلاً تقصیر پدرمان است که آقازاده نشدیم، که اگر شده بودیم حالا با خیال راحت سرمان را بلند میکردیم و از کنار این اخبار با لبخند رد میشدیم. میدانستیم به ما هیچ ربطی ندارد؛ البته اگر این خبرها به گوشمان میرسید. شاید خارج از کشور در حال عشق و حال بودیم و از بس سرمان گرم خرید بود، وقت خواندن اخبار ناامیدکنندۀ ایران را نداشتیم.
ولی متاسفانه نه آقازاده شدیم، نه خودمان بلد بودیم چطور سلطان شویم. همین شد که رفتیم قاطی مردم زیر خط فقر. همانها که باعث ناراحتی مسئولان و بانی بالا رفتن درصد فقر!