چرا شبکه اتریوم قرار است به اجماع اثبات سهام منتقل شود؟
یلدا اصغرزاده
اتریوم، بهعنوان قابلبرنامهریزیترین بلاکچین جهان، نیروی موردنیاز ارز دیجیتال اتریوم و هزاران برنامه غیرمتمرکز دیگر را فراهم میکند. هم اتریوم و هم بیتکوین به شما اجازه میدهند تا بدون دخالت واسطه هایی مثل بانکها، از ارز دیجیتال خود استفاده کنید.
به گزارش فینوپیا، با این حال، از آنجا که اتریوم قابلبرنامهریزی است، میتوان از آن برای ارسال بسیاری از داراییهای دیجیتال از جمله بیت کوین استفاده کرد.
البته، اتریوم برای چیزی بیش از پرداخت طراحی شده است؛ مانند نرمافزارهایی که روی رایانههای شخصی نصب میشوند، کاربران میتوانند برنامههای خود را بهگونهای بسازند که روی بلاک چین اتریوم اجرا گردد.
این برنامههای مبتنی بر اتریوم میتوانند دادههای شخصی افراد را ذخیره و انتقال دهند و تراکنشهای مالی پیچیده را حل کنند.
به لطف رشد محبوبیت توکنهای غیرمثلی و بخش امور مالی غیرمتمرکز، شبکه اتریوم در سال گذشته رشد فوقالعادهای داشته است. با توجه به اینکه اکثر این پروژهها روی بلاک چین اتریوم ایجاد شدهاند، افزایش پذیرش آنها تعداد تراکنشهای شبکه اتریوم و در نهایت مشکلات موجود در آن را به شدت افزایش داده است.
مسئله این است که با وجود تراکنشهای بیشتر، استخراجکنندگان اتریوم مجبور میشوند از قدرت محاسباتی بیشتری برای تأیید تراکنشها استفاده کنند.
این قدرت محاسباتی بیشتر باعث شد انرژی مصرفی شبکه اتریوم بهقدری افزایش یابد که کاربران آن، متوجه اثرات زیستمحیطی و پایداری شبکه اتریوم شدند.
برای اینکه این مسئله را بهتر درک کنید، به این نکته دقت نمایید که انرژی مصرفی سالانه شبکه اتریوم برابر با انرژی مصرفی کل جمعیت هلند در یک سال است و هر تراکنش شبکه اتریوم میتواند به اندازه انرژی مصرفی یک خانواده متوسط آمریکایی در یک هفته انرژی مصرف کند.
به همین خاطر است که توسعهدهندگان اتریوم قصد دارند این بلاک چین را از سازوکار اجماع اثبات کار به سازوکار اجماع سهام انتقال دهند.
بهطور کلی، در شبکههای غیرمتمرکزی مثل بیتکوین و اتریوم، کاربران با استفاده از الگوریتمهای اجماع (اثبات کار و اثبات سهام) تراکنشهای موجود را تأیید میکنند و امنیت و صحت کار آن را فراهم نمایند. با این حال، این دو روش تفاوتهای قابلتوجهی با هم دارند.
اثبات کار یک سازوکار اجماع غیرمتمرکز است که اعضای یک شبکه را ملزم میکند تا با حل معماهای ریاضی پیچیده جلوی خرابکاران را بگیرند. از سازوکار اثبات کار بهطور گستردهای در استخراج ارزهای دیجیتال، اعتبارسنجی تراکنشها و استخراج توکنهای جدید استفاده میشود.
به خاطر همین روش است که تراکنشهای بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال بهصورت همتابههمتا و بدون نیاز به شخص ثالث و قابلاعتماد پردازش میشوند.
استخراجکنندگانی که با استفاده از این روش در شبکههای غیرمتمرکز مشارکت میکنند، در ازای کاری که انجام دادهاند و انرژی که مصرف کردهاند، از شبکه پاداش میگیرند.
با این حال، مهمترین مشکل سازوکار اثبات کار این است که اگر شبکههایی که از آن استفاده میکنند بخواهند گسترش پیدا کنند، به مقدار زیادی انرژی نیاز دارند که تنها با پیوستن استخراجکنندههای بیشتر به شبکه امکانپذیر میشود.
در عوض، سازوکار اجماع اثبات سهام به دستگاه، سختافزار یا مصرف انرژی نیازی ندارد. در این روش کاربرانی که میخواهند تراکنشها را تأیید کنند، توکن بومی شبکه موردنظرشان را میخرند و آن را به شبکه اختصاص میدهند.
به این کار در دنیای بلاک چین، سهامگذاری گفته میشود. این افراد در ازای توکن یا سهامی که در شبکه گذاشتهاند، پاداش میگیرند. در سازوکار اجماع اثبات سهام، سازندگان بلاکها توسط یک الگوریتم خاص و بر اساس توکنهای سهامگذاری انتخاب میشوند.
این در حالی است که در روش اثبات کار، اولین استخراجکنندهای که معمای هر بلاک را حل کند، پاداش آن را دریافت میکند.
در نتیجه برعکس روش اثبات سهام، استخراجکنندگان با هم رقابت کنند. با استفاده از(اجماع اثبات کار) PoW، هکرها باید ۵۱ درصد از قدرت محاسباتی را برای اضافه کردن یک بلوک مخرب به شبکه داشته باشند.
علاوه بر این، در روش اثبات سهام عملاً غیرممکن است که هکرها بتوانند از حمله ۵۱ درصدی استفاده کنند. در این نوع حملات،هکرها بیش از ۵۰ درصد از قدرت یک شبکه را دست میگیرند و از آن سوءاستفاده میکنند.
البته شبکههایی مثل بیت کوین که هش ریت بالایی دارند، از این نوع حمله تا حد زیادی در امان هستند، اما شبکههایی مثل اتریوم کلاسیک که کوچکترند، بارها از این بابت آسیب دیده است. با این حال این نوع حمله در بلاک چینهای مبتنی بر اثبات سهام انجام چنین حملهای بسیار بعید و تقریباً غیرممکن است.
گفتنی است که این روش نقدهای خاص خودش را هم دارد. یکی از معایب روش اثبات سهام این است که هرچه توکنهای سهامگذاریشده یک سرمایهگذار بیشتر باشد، میزان پاداش دریافتی آنها هم افزایش مییابد.
در نتیجه، سرمایهگذاران بزرگی که میتوانند اتریومهای بیشتری بخرند، بیشتر سود میکنند و سود سرمایهگذاران کوچک که قدرت خرید چندانی ندارند، کاهش مییابد.
از طرف دیگر، هرچه تعداد سرمایهگذاران و توکنهای سهامگذاریشده بیشتر باشد، میزان پاداشی که به آنها داده میشود، کاهش مییابد. در هر حال، اگر شبکه اتریوم بتواند به سازوکار اثبات سهام منتقل شود، به اهداف خود میرسد و مقیاسپذیری آن بهبود مییابد، تمرکزگرایی آن کم میشود و از انرژی کمتری هم استفاده میکند.
هرچند که این اتفاق بارها به تأخیر افتاده و تاریخ دقیق آن هم مشخص نیست، استخراجکنندگان اتریوم بهشدت نگران سرمایهای هستند که برای خرید تجهیزات خود صرف کردهاند.
بسیاری از آنها از بابت انتقال اتریوم ناراحتاند و نمیدانند که با این تجهیزات باید چه کار کنند. متخصصان صنعت ارزهای دیجیتال در این باره گفتهاند که استخراجکنندگان دو راه بیشتر نخواهند داشت.
اولین راه این است که تجهیزات خود را بفروشند و با سرمایه خود اتریوم بخرند و سهامگذاری کنند. این روش هرچند که منطقی به نظر میرسد، در عمل کار چندان راحتی نیست؛ چرا که یافتن خریدار دستگاهها و پردازندههای گرافیکهای مربوط به استخراج اتریوم مخصوصاً در کشورهای کوچک کار بسیار دشواری است.
از طرف دیگر، استخراجکنندگان میتوانند از دستگاههای خود برای استخراج آلت کوینهای دیگر استفاده کنند.
ریون کوین، اتریوم کلاسیک، ارگو، کانفلاکس و فایرو از جمله ارزهای دیجیتالی هستند که میتوان در این زمینه از آنها استفاده کرد. در هر صورت، استخراجکنندگان باید آلت کوین موردنظرشان را مخصوصاً بهصورت فاندامنتال بررسی کنند تا با ضرر مواجه نشوند.