کلید بهرهوری اقتصادی و افزایش تولید

دکتر مرجان ابراهیمیان؛ کارشناس صنایع غذایی
مفهوم استفاده از ظرفیت تولیدی به قابلیتهای تولیدی و صنعتی به کار گرفته شده توسط یک کشور یا موسسه در یک دوره زمانی خاص اشاره دارد.
این نشان دهنده رابطه بین حجم تولید واقعی حاصل شده با منابع موجود و حجم تولید بالقوه ای است که در صورت بهره برداری کامل از ظرفیت تولید می توان به آن دست یافت.
همچنین میتوان میزان مصرف انرژی را به عنوان معیاری برای محاسبه نرخ دستیابی یا بهرهبرداری از سطوح تولید بالقوه تعریف کرد.
این نرخ که به صورت درصد بیان میشود، درک جامعی از میزان استفاده از منابع و چگونگی افزایش تولید یک شرکت بدون افزایش هزینههای مرتبط ارائه میدهد. ناگفته نماند که نرخ استفاده از ظرفیت، به عنوان نرخ عملیاتی نیز شناخته میشود.
اهمیت نرخ استفاده از ظرفیت تولیدی
استفاده از ظرفیت، شاخص بسیار مهمی برای شرکتها است، زیرا نشان میدهد که آنها چقدر کارآمد از منابع خود استفاده میکنند.
با محاسبه این نرخ، شرکتها میتوانند توانایی خود را در جذب افزایش حجم تولید بدون متحمل شدن هزینههای اضافی تعیین کنند.
علاوه بر این، این نرخ نقش اساسی در درک پویایی کلی اقتصاد ایفا میکند؛ نرخ پایین نشاندهنده کندی فعالیت اقتصادی است، در حالی که نرخ بالا ممکن است نشاندهنده توسعه اقتصادی باشد.
فرمول ریاضی برای مصرف انرژی
برای محاسبه نرخ استفاده از ظرفیت تولید، از فرمول زیر استفاده میشود:
نرخ مصرف انرژی = (تولید واقعی / حداکثر ظرفیت تولید) × ۱۰۰
مثال توضیحی: فرض کنید شرکت S تعداد ۲۰،۰۰۰ واحد از یک محصول را تولید میکند و حداکثر ظرفیت تولید آن ۴۰،۰۰۰ واحد است. در این حالت، طبق فرمول بالا، نرخ استفاده از ظرفیت ۵۰٪ است :
نرخ استفاده از ظرفیت تولید = [(۲۰,۰۰۰/۴۰,۰۰۰) × ۱۰۰] = 50%
وقتی تمام منابع موجود در تولید مورد استفاده قرار گیرند، نرخ ظرفیت تولید به ۱۰۰٪ میرسد که به عنوان ظرفیت کامل تولید شناخته میشود. کاهش این نرخ نشان دهنده وجود «ظرفیت تولید اضافی» است.
به دلیل موانع مداوم در فرآیند تولید، مانند خرابی تجهیزات یا توزیع ناهموار منابع، به ندرت پیش میآید که یک اقتصاد یا شرکت با ۱۰۰٪ ظرفیت خود فعالیت کند. نرخ ۸۵٪ برای اکثر شرکتها بهینه در نظر گرفته میشود.
اهمیت اقتصادی بهرهبرداری از ظرفیت تولیدی
وقتی تقاضای بازار افزایش مییابد، نرخ استفاده از ظرفیت تولید افزایش مییابد، در حالی که کاهش تقاضا منجر به کاهش این نرخ میشود.
اقتصاددانان برای ارزیابی فشارهای تورمی به این نرخ تکیه میکنند. نرخ پایین استفاده از ظرفیت، نشاندهنده ظرفیت تولید مازاد و تقاضای ناکافی برای محصولات است که باعث کاهش قیمتها میشود.
اقتصادهایی با این نرخ بسیار کمتر از ۱۰۰٪ میتوانند تولید خود را بدون افزایش قابل توجه هزینهها به طور قابل توجهی بهبود بخشند.
بسیاری از اقتصادهای سرمایهداری سطوح بالایی از ظرفیت تولید اضافی را تجربه میکنند، که برخی از اقتصاددانان از آن به عنوان استدلالی علیه سیستم سرمایهداری استفاده میکنند و ادعا میکنند که منابع به طور کارآمد تخصیص نمییابند.
با این حال، صرف نظر از شرایط اقتصادی، دستیابی به بهرهبرداری کامل از ظرفیت تولیدی غیرممکن است، زیرا همیشه برخی کاستیها در توزیع منابع اقتصادی وجود دارد.
تأثیر استفاده از ظرفیت تولیدی بر شرکتها
استفاده از ظرفیت یک شاخص حیاتی برای کسبوکارها است، زیرا برای ارزیابی کارایی فرآیندهای عملیاتی استفاده میشود و بینشهایی در مورد ساختار هزینه ارائه میدهد.
همچنین میتوان از آن برای تعیین سطح افزایش یا کاهش هزینهها به ازای هر واحد تولید شده استفاده کرد. با افزایش حجم تولید، میانگین هزینه به ازای هر واحد تولید شده کاهش مییابد.
این بدان معناست که هرچه از ظرفیت تولیدی بیشتری استفاده شود، هزینه واحد پایینتر میآید و به شرکت مزیت رقابتی نسبت به رقبایش میدهد.
بسیاری از شرکتهای بزرگ در تلاشند تا به حداکثر نرخ تولید ممکن، که نزدیک به ۱۰۰٪ است، برسند.
اگرچه دستیابی به این نرخ ایدهآل ممکن است یک خیالپردازی باشد، اما راههایی برای شرکتها وجود دارد تا نرخ بهرهبرداری فعلی را افزایش دهند، از جمله:
– تعداد کارکنان را افزایش دهید و کار اضافه کاری را تشویق کنید تا از دستیابی کامل به اهداف تولید اطمینان حاصل شود.
– کاهش زمان صرف شده برای تعمیر و نگهداری تجهیزات، که باعث میشود زمان بیشتری برای تولید کالاها فراهم شود.
– واگذاری برخی از فعالیتهای تولیدی به پیمانکاران خارجی (پیمانکاری فرعی).
خطرات ناشی از مصرف کم انرژی
کاهش نرخ استفاده از ظرفیت، چالشی را برای سیاستگذاران مالی و پولی ایجاد میکند که برای تحریک رشد اقتصادی به این ابزارها متکی هستند. در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، چندین اقتصاد اروپایی مانند فرانسه و اسپانیا اثرات این کاهش را تجربه کردند.
علیرغم مداخله دولت با کاهش نرخ بهره به پایینترین حد تاریخی، تورم به طرز چشمگیری پایین ماند و حتی شبح تورم منفی نیز پدیدار شد.
کاهش استفاده از ظرفیت تولیدی، نرخ بیکاری را تشدید کرد، رکود اقتصادی ایجاد کرد و توانایی قیمتها را در واکنش به محرکهای پولی تضعیف نمود. با وجود ظرفیت تولیدی مازاد، افزایش تولید کالا نیازی به سرمایهگذاریهای کلان نداشت.
وقتی یک پروژه اقتصادی با افزایش تقاضا برای محصولات خود مواجه میشود، اغلب قادر است بدون افزایش هزینه هر واحد تولید، این تقاضا را برآورده کند و حتی میتواند سطح تولید خود را بدون نیاز به سرمایهگذاریهای اضافی در توسعه زیرساختها افزایش دهد.
در نهایت؛
نرخ استفاده از ظرفیت فقط معیاری برای سنجش تولید شرکتها نیست، بلکه یک شاخص اقتصادی حیاتی است که پویایی بازار را منعکس میکند و توانایی اقتصاد را در جذب افزایش تقاضا بدون متحمل شدن هزینههای اضافی قابل توجه نشان میدهد.
این یک ابزار حیاتی برای درک سطح کارایی عملیاتی است و به طور مؤثر در تصمیمگیریهای استراتژیک که مستقیماً بر پایداری رشد اقتصادی و دستیابی به سودآوری بلندمدت تأثیر میگذارند، کمک میکند.