کد خبر: 261001116949
روزنامهعصر انقراض (طنز)

خواب آشفته دیده‌اید (طنز)

راضیه حسینی

چمران درباره سرما و بحران گاز: «مردم خودشان به خودشان یاری برسانند که آسیب نبینند.»

اگر ما و آقای چمران در روزگار جناب سعدی بزرگوار بودیم حتماً نقل یکی از حکایت‌های گلستان می‌شدیم. اصلاً اجازه دهید خودمان، شخصاً وارد یکی از حکایت‌ها شویم:

در زمان‌های قدیم مسئولی چمران نام، مانند باقی مسئولان گمان می‌برد در مملکت‌داری مدیر و مدبری است که جهان تا به حال همچون او را ندیده و جمله به جمله گفته‌هایش پر از آداب فصاحت و بلاغت است. نه بی‌جا سخن می‌راند و نه اضافه حرفی می‌زند.

مردم نیز به واسطه مقام و منصب وی بر او خرده نگرفتندی و اصلاً اگر گرفتندی هم برای جناب‌شان اهمیتی نداشت.

روزی مردی که گویا هنوز آداب مملکت ما را نیاموخته و از بلد دیگری وارد شده بود، به وی رسید. سخنی از وی شنید و سخت برآشفت و خواست گریبان بدرد و به بیابان سر بنهد. اما بعد از این‌که دریافت پوشاک در این مملکت قیمتی بس گزاف دارد و تا رسیدن به بیابان باید سکه‌هایی فروان خرج کند، منصرف شد.

روزی دل به دریا زده و به نزد ایشان رسید. بعد از سلام و ادای تعظیم گفت: «شب گذششته خوابی بر من وارد شد. در خواب دیدم جناب شما بر مسند شورای شهری نشسته‌اید و با شدت و قدرت در حال تلاش برای برطرف شدن مشکلات مردمی.

در همین حال اعلام کرده‌اید که مردم، دست به سیاه و سفید نزنید چرا که ما خدمتگزاران شما هستیم. ما همه چیز را درست می‌کنیم. مردم همگی از شوق شنیدن این سخن به خیابان‌ها آمده و مشغول پایکوبی شدند.»

جناب مسئول کمی درنگ کرد. در اصل و بر طبق حکایت گلستان باید متوجه خطای خود می‌شد، از مردی که به او تذکر داده بود تشکر می‌کرد و سریع برای برطرف شدن مشکل اقدامی به عمل می‌آورد.

 اما جناب مسئول فرمودند: «کمی عرق نعنا بخورید، معده‌تان پر بوده خواب آشفته دیده‌اید.»

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا