کد خبر: 081002147562
آسیب اجتماعیجامعه و فرهنگروزنامهسلامت و رفاه

ازدواج سفید کجای کاهش جمعیت است

ایراندخت فیاض – استاد تعلیم و تربیت دانشگاه علامه طباطبائی

ازدواج سفید واژه ای است که به تازگی وارد ادبیات و فرهنگ کشور شده، بنابراین فهم این واژه در فضای فرهنگی ما نیازمند زمان است. ازدواج سفید حکایت از یک سبک زندگی متفاوت دارد. زمانی که از این ازدواج‌ حرف زده می‌شود منظور ازدواج هایی است که در قبال آن مسئولیت و تعهد طرفین برای یک برنامه درازمدت وجود ندارد و فقط زوجیت اتفاق می افتد اما خانواده ای تشکیل نمی‌شود.

بنابراین در ازدواج سفید به دلیل شکل نگرفتن خانواده، نقش والدینی مفهومی ندارد و معمولاً در این سبک از زندگی به دلیل نیاز به ایفای نقش والدینی، افراد به سمت آوردن حیوانات خانگی می‌روند تا نیاز فطری به فرزند‌آوری و نقش والدینی را تامین کنند. از طرفی این ازدواج به دلیل نداشتن مسئولیت‌ بیشتر به ارتباطات رفاقتی و دوستی در سطح عاطفی و رفع نیازهای فیزیولوژیک خلاصه می‌شود.

این سبک متفاوت زندگی به شرایط داخلی کشور و نظام‌های فرهنگی جهانی که به دلیل ارتباطات،اینترنت و ماهواره ها، جهان را یک‌پارچه و بی‌مرز کرده است، بر‌میگردد. این تبادل فرهنگی موجب یک درهم آمیختگی در سبک زندگی ملی و مذهبی در تمام دنیا شده و سبک زندگی جهانی را دچار اختلالاتی کرده است. در کشور ما نیز این تاثیر پذیری طبیعی است اما بخش زیادی از آن به کنجکاوی افراد بر می‌گردد. برخی از جوانان به خاطر احساس کنجکاوی به دنبال چنین رابطه هایی می روند. فرهنگ بی‌مسئولیتی، بی‌هدفی، بی‌انگیزه بودن و فرهنگ جلوگیری از تشکیل خانواده اهدافی است که سیستم‌های استعماری جهانی به دنبال آن هستند اما مشکل آن است که ما در کشورمان برای پیشگیری از آن برنامه‌ریزی دقیقی نداریم.

مشکلات اقتصادی یکی از عوامل تاثیر گذار بر افزایش این سبک از ازدواج ها است؛ عمدتاً جوان‌ها کار و یا درآمد مناسبی ندارند. در شرایطی که جوان نمی تواند ازدواج کند و شرایط اقتصادی سختی دارد در یک سیکل معیوب به دنبال دوست می‌گردد، ازدواج سفید به اشتباه یک راه فرار محسوب می‌شود. این ازدواج نه تنها ممکن است نیازهای فیزیولوژیکی جوان را به صورت ناقص تامین کند، بلکه نیاز به احساس مسئولیت، نیاز درونی مرد برای حمایتگری، احساس درونی زن برای دریافت حمایت از سمت مرد، احساس پدرانه و مادرانه، مسئولیت و پیوندهای عمیق خانوادگی، ایجاد شبکه‌های وسیع عاطفی و اجتماعی روانی و… را در فرد شکل نمی‌دهد. در این روابط بعد از مدت کوتاهی به دلیل بی هدفی هر دو طرف رابطه دچار نوعی اضطراب، پوچی و افسردگی می‌شوند.

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار، مدل فرهنگی است که به ازدواج های سفید دامن زده؛ چرا که ما برای مدت زیادی یک مدل فرهنگی منقبض داشته‌ایم. به این مفهوم که ازدواج ها به صورت آگاهانه و با تجربه پیشین نبود و زوجین شناختی از هم نداشتند، فضا برای ایجاد شناخت برای دو طرف وجود نداشته و پس از ازدواج راه برگشتی نمی‌ماند.

خانواده یک مفهوم گسترده و عمیق دارد و در واقع تامین کننده سرنوشت انسان در جهان مادی و آخرت است. جوانان با دیدن تجربه نسل پیش که تنها برای گذراندن زندگی در کنار هم هستند تصمیم به ازدواج سفید می‌گیرند.

از آسیب های این ازدواج به جامعه‌ این است که تعهدی در پی آن نیست و دائم در حال تغییر است. این مسئله فرد را دچار اضطراب دائم می‌کند و چون میزان پایداری رابطه را نمی‌دانند، بلاتکلیفی در ایجاد اهداف و رویاها وجود دارد و موجب یک رابطه سطح پایین می‌شود.

از طرفی نیازهای غریزی و فطری را تامین نمی کند مثل نیاز به مادری که در نتیجه آن تولید نسل و روند افزایش جمعیت به خطر می‌افتد و فرد برای توجیه رابطه‌اش این نیاز را انکار می‌کند تاجایی که این نیازها تبدیل می‌شود به عقده‌هایی که به صورت یک بیماری عظیم روانی خود را نشان می‌دهد تحت عنوان اختلالات مختلف مانند وسواس، افسردگی،اضطراب و… جامعه نیاز به یک نسل جدید و پرورش دختران و پسران متعهد با احساس مسئولیت قوی فردی و اجتماعی دارد و در طی این ازدواج ها به دلیل پرهیز از فرزند‌آوری زمینه ظهور و بروز این نیازها بسته می شود، بنابراین ازدواج هایی که متغیر و نا‌پایدار است، هدف بلند مدتی را دنبال نمی‌کند و مسئولیت طرفین را مطالبه نمی‌کند، تولید نسل را هم به خطر می‌اندازد.

نکته بعدی تنوع و تکثر رابطه‌ها است. آن قدر این روابط زیاد می‌شود که فرد درگیر نمی‌تواند تصمیم گیری کند که بهترین رابطه کدام است و همیشه به دنبال رابطه‌ای بهتر است. مدام در حال آزمایش و خطا است و این امر موجب بالا رفتن سن ازدواج می‌شود. ازدواجی که بعد از، از دست رفتن انرژی های اساسی انجام می‌شود و احساس پوچی، ناامیدی و عدم رضایت را به فرد می‌دهد.

راه درست زندگی، بازگشت به سبک زندگی اسلامی و تبعیت از فرامین پروردگار متعال است چرا که اسلام راهی را تحت عنوان خطبه موقت قرار داده که افراد یک دیگر را بشناسند و پس از آن یک ازدواج دائم داشته باشند.

در حال حاضر به دلیل بسته بودن این راه به دلایل فرهنگی در کشورمان جوانان ترجیح می‌دهند از راه‌های غیرمتعارف، نادرست و غیر شرعی مسیر را طی کنند. این امر نیازمند اصلاح فرهنگی است چرا که با وجود راه دینی، این مسئله در فرهنگ ما خوب تلقی نمی‌شود.

اگر فرهنگی که با دین در تعارض است را اصلاح کنیم جوانان از مدار و مسیر مومنانه، صحیح و شرعی به همان چیزی دست خواهند یافت که برای زندگی پایدار لازم دارند.

اصلاح فرهنگی به این معنا نیست که مسئولین کشور، نقش و مسئولیتی در به وجود آمدن این صفحه از زندگی در جامعه نداشته باشند، بلکه جوانان برای گذر از ازدواج سفید و تشکیل خانواده نیازمند شغل و امکانات مناسب آن است که حمایت دولت را می‌طلبد.

نظام حکمرانی کشور نباید به فضای ایجاد شده دامن بزند و شرایط بهینه‌ای برای ساماندهی یک زندگی پایدار و نسبتاً مطمئن از طریق ایجاد شغل و اطمینان خاطر از داشتن یک منبع درآمد کافی برای زندگی را به وجود بیاورد؛ تا جوانان به حداقل های تامین نیازهای زندگی شان اکتفا نکنند.

ما باید به طور جدی به دنبال اصلاح این موارد و این فرهنگ باشیم چرا که در هیچ جامعه ای ازدواج های سفید، ازدواج اساسی محسوب نمی‌شوند و برای گروه یا کلونی خاصی هستند.

اما این مسئله در ایران در حال تبدیل شدن به فرهنگ عمومی است و خطر بزرگی برای کشور محسوب می‌شود. پس کشور باید به سمت اصلاح فرهنگی حرکت کند تا اگر قرار است این ازدواج ها وجود داشته باشند، به گروه یا اقشار خاصی مربوط شود.

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا