کد خبر: 290502135880
اقتصادجامعه و فرهنگروزنامه

توانمندسازی کارکنان

مرتضی ایراندوست / کارشناس ارشد مدیریت صنعتی

توانمندسازی کارکنان ( Employee empowerment ) و اهمیت آن یکی از داغ‌ترین بحث‌هایی است که این روزها نظر بسیاری از افراد را به خود جلب کرده است.

همه ما بارها به ادارات و سازمان‌های دولتی و خصوصی مراجعه کرده و با کارمندانی مواجه شده‌ایم که از استقلال رای و اختیار کافی بی‌بهره‌اند.به جرات می‌توان گفت، این امر برای پرسنل سازمان و مشتری به یک اندازه ناراحت‌کننده است. زیرا، از این وضعیت می‌توان چنین برداشت کرد که سازمان مربوطه در ایجاد فضای اعتماد و ارزش‌گذاری به سرمایه انسانی خود عملکرد نامطلوبی داشته است.

توانمندسازی کارکنان به معنای این نیست که مدیریت از مسئولیت خود یا رهبری سازمان دست بکشد. بلکه در یک سازمان با کارکنان توانمند، مسئولیتِ مدیریت، ایجاد محیطی است که در آن ورودی کارکنان به سازمان بر اساس علاقه و هوش باشد.

با توانمندسازی کارکنان میزان اعتماد به نفس‌آنها افزایش می‌یابد. این اعتماد به نفس باعث ایجاد رضایت شغلی و سطح بالای بهره‌وری خواهد گردید. در حالت ایده‌آل، هنگامی که فرد در یک سازمان احساس کند به او اعتماد شده است، مولدتر و وفادارتر خواهد بود و اعتماد به نفس بیشتری خواهد داشت.

با توانمندسازی، کارکنان انگیزه پیدا می‌کنند تا از توناییها، مهارتها و خلاقیت خود در کار استفاده کنند.توانمندسازی کارکنان زمانی اتفاق می‌افتد که کارکنان به خوبی آموزش دیده باشند، از کلیه اطلاعات مرتبط و مناسب و بهترین ابزارهای ممکن برخوردار شوند، کاملاً در تصمیم‌گیری‌های کلیدی درگیر شوند، و منصفانه پاداش بگیرند.

مفهوم توانمندسازی شرح میدهد که در یک روند جامع و درازمدت با توجه به مواردی همچون شریک شدن کارکنان در دانش، ایجاد استقلال با تعیین حدود و جانشینی گروه های شغلی به جای سلسله مراتب سازمانی که علاوه بربهره مندی از بهره روی بالا،تواناییها و انعطاف پذیری، نیروی انسانی، آن سازمان را متعلق به خود بدانند و با رغبت و سرافرازی وظایف خود را انجام دهند.

توانمندسازی، ساختاری است که روش های قدیمی را تغییر می دهد، درسازمان های توانمند کارکنان راه های بسیاری برای حل مسائل خویش دارند. در این سازمان ها توانمندسازی درواقع، اعتماد کردن به هم در حوزۀ آموزش، تبادل نظرات واحترام متقابل است.

توانمندسازی کارکنان روشی است که سازمان نیروی انسانی را قادر می‌سازد تا فعالیت‌های فردی و سازمانی را به درستی انجام دهند. این بهبود توانمندی از طریق رشد حرفه‌ای کارکنان میسر شده و از مباحث مهم مدیریت منابع انسانی سازمان‏‌ها به حساب‏ می‏‌آید.کاربرد اصطلاح توانمندسازی در مدیریت، به دموکراسی اداری و دخیل نمودن کارکنان در تصمیم‌گیری‌های سازمانی با عناوین تیم‌سازی، مشارکتی و مدیریت کیفیت جامع اطلاق میشود.

توانمندسازی کارکنان به بیان سازمانی یعنی: مجموعه ای از ابزار ها، روشها، اقدامات و برنامه هایی که کمک میکند تواناییها، شایستگیها، قابلیتها و تخصص افراد افزایش یابد.

همچنین از این قابلیت ها در مسیر افزایش بهره وری، رشد و نوآوری سازمان و افزایش شایستگی نیروی انسانی برای تحقق اهداف سازمانی به کار گرفته شود.. به بیان ساده تر میتوان گفت: توانمندسازی کارکنان یعنی: حمایت از کارکنان، انتقال احساس ارزشمندی، تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف در آنها به کمک اقدامات و ابزارهای هوشمند است. با انتقال حس ارزش و قدرت، به کارکنان در انجام امور آزادی عمل داده می شود تا بتوانند کار های بیشتری را انجام دهند.

هدف اصلی توانمندسازی در سازمان‌ها دادن اختیار برای گرفتن تصمیم‌های مهم، و البته حصول اطمینان از درست بودن این تصمیم‏‎ها است. اگر فرایندهای توانمندسازی به خوبی اجرا شوند، عملکرد تک‌تک اعضای سازمان و کل ِ شرکت به عنوان یک واحد ارتقا پیدا می‏‎کند و زندگی و کار کارمندان، بهتر می‎شود. هدف از توانمندسازی ایجاد سازمانی است مرکب از کارکنانی متعهد و مشتاق به کار که وظایف شغلی شان را بدین علت که هم عقیده دارند و هم از آن لذت می برند انجام می دهند.

همچنین، استفاده از ظرفیتهای بالقوه انسان ها به منظور توسعه ارزش افزوده سازمانی، تقویت احساس اعتماد به نفس و چیرگی بر ناتوانی ها و درماندگی های فردی است. به عبارت دیگر هدف از توانمندسازی ارائه بهترین منابع فکری مربوط به هر زمینه ای از از عملکرد سازمان است.

الگو عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان

الگوهای توانمندسازی چالشهای رهبری ، فرهنگ و مسائل اقتصادی ازیک سو، عناصر توسعه راهبردی منابع انسانی، ازجمله: یادگیری سازمانی، نوآوری ، توسعه کارکنان و کامیابی مشتری از دیگر سو، سازمانها را مجبور به جهت‌گیری راهبردی توانمندسازی کارکنان کرده است. برای تبیین و تشریح مدل راهبردی توانمندسازی کارکنان، ضروری است عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

طبق پژوهش انجام شده، چهار عامل، ارتباط مستقیم و تاثیر بسزایی بر توانمندسازی کارکنان دارند که در محیط رقابتی بایستی به آن توجه خاص کرد تا سازمانها بتوانند پاسخگوی تغییرات سریع و با کیفیت باشند، تا علاوه بر رضایت کارکنان، رضایت مشتریان را فراهم سازند. براساس این الگو عوامل موثر بر توانمندسازی کارکنان عبارتند از:

– دانش و مهارت کارکنان ارتقای مهارت و دانش کارکنان که رابطه مستقیمی با کارآفرینی و اثربخشی کارکنان دارد و جایگزینی دانشگران به جای صنعتکاران ناشی از تغییر پارادایم در توسعه منابع انسانی است و توسعه دانش و مهارت کارکنان برگ برنده سازمانهای دانشی است.

– اعتماد رهبران، نیازمند اعتماد و انتشار قدرت و پذیرش ایده های جدیدی هستند. جریان اطلاعات و دانش تاثیر مثبت بر این بعد و بر پاسخگویی و مسئولیت پذیری کارکنان دارد.

– ارتباطات دو جانبه وسیله ای است که دانش کارکنان را در مجاری ارتباطی سازمان برای خدمت بهتر به مشتریان گسترش خواهد داد . توزیع اطلاعات برای کارکنان به منظور عملکرد بهتر سازمان حیاتی است. کانالهای ارتباطی و اطلاعاتی در سازمانها موجب ارتقای دانش و اعتماد سازمانی نیز می شود.

– انگیزه توجه به نیازها و انگیزه های کارکنان و پرداخت پاداش بر اساس عملکرد در این مدل موردنظر است و پاداشهای معنوی (غیر مادی) نسبت به پاداشهای مادی از اهمیت بیشتر برخوردارند .

صاحبنظران ، از سه رویکرد متفاوت به بحث پیرامون توانمندسازی پرداختند.رویکرد اول رویکرد ارتباطی است که براساس آن توانمندسازی فرآیندی است که از طریق آن مدیر سعی در تقسیم قدرت بین زیردستان خود دارد هدف این رویکرد توانمندسازی و استراتژی آن توزیع قدرت می باشد. رویکرد دوم رویکرد انگیزشی است که هدف آن تواناسازی و استراتژی آن تقویت کفایت نفس است. براساس این رویکرد توانمندسازی عبارت است از فرآیند تقویت شایستگی افراد سازمان از طریق تعیین شرایطی که باعث احساس بی قدرتی در آن ها شده است و تلاش در جهت رفع آن ها با کمک اقدامات رسمی و هم با بهره گیری از فنون غیررسمی تهیه و تدارک اطلاعاتی به کفایت نفس آن ها در سازمان کمک می کنند. رویکرد سوم رویکرد شناختی می باشد که توانمندسازی را به طور وسیعتر به عنوان یک حالت انگیزش درونی در ارتباط با شغل تعریف می کند، که شامل چهار تصور درونی، احساس معنی دار بودن، احساس شایستگی،احساس حق انتخاب (خود تعیینی) و احساس موثر بودن است و بیانگر تمایل افراد به نقشهای کاری خود می باشد. هدف این رویکرد افزایش انگیزش درونی وظایف از طریق تقویت چهار تصور درونی ذکر شده است.

امروز بیش از هر زمان دیگر، سازمان‌ها به اهمیت سرمایه انسانی پی برده‌اندواهمیت توانمندسازی کارکنان بر هیچ‌کس پوشیده نیست. توانمندسازی کارکنان امکان بهبود توانایی‌های بالقوه کارمندان و بهره‌برداری از آن‌ها را محقق می‌کند. این امر در شکوفایی استعداد و افزایش اعتماد به‌نفس پرسنل موثر خواهد بود.

فعالیت در فضایی خلاقانه و سرشار از اعتماد متقابل به بالا بردن بهره‌وری و دستیابی به اهداف فردی و گروهی کمک خواهد کرد. احترام به توانایی‌های نیروی کار و ارزش قائل شدن برای سرمایه انسانی از بهترین ویژگی‌هایی است که به افزایش بازدهی و بهبود عملکرد سازمانی منجر می‌شود.

نمایش بیشتر
عصر اقتصاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا